معنی داروی ضدسرطان

حل جدول

داروی ضدسرطان

آرلو تینیب


داروی مسکن

ایبوبروفن، آرام بخش، آسپرین


داروی بیهوشی

اتر


داروی فشارخون

تولازولین


داروی آلرژی

پرومتازین


داروی جوانی

اکسیر


داروی مالیدنی

پماد


داروی ملین

مسهل


داروی گیاهی

چهارگل

لغت نامه دهخدا

داروی جراح

داروی جراح. [ی ِ ج َرْ را] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) داروی بیهوشی. (غیاث).


داروی تفنگ

داروی تفنگ. [ی ِ ت ُ ف َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) باروت. رجوع به باروت شود.

فارسی به عربی

واژه پیشنهادی

داروی زخم

مرهم

مرهم

معادل ابجد

داروی ضدسرطان

1345

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری